نازنین دخترم فاطمه

فاطمه ی عزیزم امشب با علی و مایده رفتیم سرزمین عجایب در پردیس کیان.   قبل حرکت خیلی استقبال کردی اما زمانیکه رسیدیم ب حدی گریه کردی که مجبور شدیم زود برگردیم.                   ...

                    ...

نازنینم چند روزیست ک به نخوردن شیر عادت کرده ای. این روزها ن برای تو آسان است و نه برای من. دو ساال تمام  به هم عادت کرده ایم. دختر قشنگ خوشحالم از اینکه تو خاطره تلخ این روزهای تلخ را فراموش میکنی ،اما من هچنان ب خاطرات مان در ذهنم سنجاق میکنم. دوستت دارم نازنین مثل همیشه بابا مجتبی حمایت عاطفی و اقثصادی اش را از ما دریغ نکرد و با خرید هدایای قشنگش باعث خوشحالیمان بخصوص شما شد. البته مامان جون و بابا جون، خاله سعیده همینطور عمه ها(عمه عازفه،عمه فاطمه) هم برایت هدیه خریدند.           ...

فاطمه ی عزیزم 21 آذر برا ثر برخورد بازمین دندان سمت راست شیری ات آسیب دید و علی رغم میل باطنیمان مجببور شدیم تو را همرا مائده ب دندانپزشکی ببریم. خداروشکر جلسه اول فقط معاینه بود و خیلی اذیت نشدی. پزشکت گفت برای درمان باید منتظر جواب عکس دندونت باشی. نگرانتیم عزیزم اما امیدواریم که مشکل جدی نداشته باشی.           ...